متن
متن طولانی
تعلیم و تربیت از جمله دغدغههای مشترک جوامع انسانی است کشورها و ملتها براساس طرز فکر و مکتب فلسفی و سیاسی خود، مقاصد تربیتی خود را تعریف میکنند و این در سبک و روش به تفاوت در اهداف تربیتی میانجامد. برای شروع هر کاری باید مقاصد و اهداف آن عمل معین و روشن باشد تا برای تحقق آرمانهای مورد نظر از بهترین روشها و وسایل استفاده گردد.
آموزش و پرورش نیز چنین است برای این که معلم و مربی تعلیم و تربیت را آغاز نمایند در ابتدا بایسته است هدف از تعلیم و تربیت برای آنان مشخص باشد و بدانند که چگونه انسانها را تربیت کنند و در این صورت چه تغییراتی باید حاصل گردد تا با طرحریزی و روش به اجرا بپردازند.
مقصد و هدف انسانها را برای نیل به آرمانها به تکاپو و تلاش وادار میسازد و محرک و مشوق بشر در فعالیت و راهنمای او رد انتخاب مسیر و حرکت میباشد.
پس اقدام بدون غرض خاص به نتیجه نخواهد رسید و تعیین هدف در ابتدای تعلیم و تربیت انسان را در انتخاب جهت حرکت و روشهای رسیدن به مقصود یاری مینماید. لذا نخستین ضرورت توجه به اهداف آموزش و پرورش است. که در این نوشتار به آن خواهیم پرداخت.
منظور ما در این سطور روشن شدن مقاصد بلند آموزش و پرورش اسلامی میباشد. به عقیده ما باید نگرش اساسی و نوین با اسلوب و روش صحیحتر بر مبنای تعلیم و تربیت اسلامی در کیفیت نظام آموزشی کشور اسلامیمان صورت گیرد. در این مقاله در نظر داریم دیدگاهها و نظرات عمیق اسلام را در رابطه با مسایل مربوط به تعلیم و تربیت به بررسی بپردازیم تا انشاءالله با کوشش و تلاش بیشتر به آموزش و پرورش اهمیت و دقت بیشتر دهیم و براساس برنامههای آموزشی اسلام «نسل نو» را متعهد، بیدار، مومن و تربیت یافته در بستر نظام فرهنگی اسلامی تحویل جامعه دهیم و بدان امید که در آینده معیارها و مقیاسهای اسلامی، غنیترین معنای نظام آموزش و پرورش قرار گیرد.
محورهای اصلی بحث ما را در زمینه تعلیم و تربیت، عناوین و موضوعات ذیل تشکیل خواهند داد:
1- مفهوم تعلیم و تربیت
2- اهمیت و ضرورت تعلیم و تربیت
3- هدف تعلیم و تربیت
4- ویژگیها و امتیازات تعلیم و تربیت اسلامی
5- روش تعلیم و تربیت
مفهوم تعلیم و تربیت: در مفهوم و تعریف تعلیم و تربیت، وحدت و اتفاق نظر وجود ندارد بلکه تعریفهای متعدد و گوناگونی برحسب نوع اندیشه ارایه شده که یقیناً نظریات و دیدگاههای مشخص تعریف کنندگان نیز در تعدد این مفاهیم بیبهره نبوده است، بدین لحاظ نمیتوان تعریف کامل (جامع و مانع) از آن عرضه نمود اما اجمالاً به بعضی از تعاریف صاحبنظران در این زمینه اشاره میکنیم.
الف) عدهای گفتهاند تعلیم و تربیت عبارت است از انتقال معلومات و مهارتها. (اصول تعلیم و تربیت، صفحه 123)
مطابق این تعریف معلم و مربی وظیفهاش این است که معلومات و مهارتهای لازم را به افراد منتقل نماید.
ب) برخی میگویند: «تعلیم و تربیت یعنی ایجاد زمینه و محیط مساعد برای ارضای رغبتهای فردی.»
ج) بعضی از دانشمندان تعلیم و تربیت را آماده کردن فرد برای زندگی در اجتماع معین تعریف کردهاند.
د) جان دیویی فیلسوف آمریکایی گفته است: تعلیم و تربیت یعنی تجدیدنظر در تجربیات و تشکیل مجدد آن به طوری که موجبات رشد بیشتری را فراهم نماید. (دموکراسی تعلیم و تربیت، صفحه 89)
ﻫ) پارهای از بزرگان نیز آوردهاند؛ تعلیم و تربیت یعنی پرورش و رشد قوای ذهنی مانند قوه ادراک، حافظه، تخیل، تداعی، معانی، یادآوری، دقت، اراده و تعقل. (اصول تعلیم و تربیت، دکتر شریعتمداری، صفحه 63) به نظر این دسته هدف آموزش و پرورش ایجاد قوای مخصوص برای انجام امور است.
و) عدهای از مربیان، تعلیم و تربیت را به معنای رشد قوه قضاوت صحیح گرفتهاند. (تربیت از دیدگاه اسلام، صفحه 49)
ز) برخیها نیز تعلیم و تربیت را آشکار ساختن استعدادها، فعلیت و بروز دادن قوای نهفته در انسان میدانند.
تعاریف فوق دارای مفهوم کامل به معنای کلمه نیست و هر کدام به نحوی دارای نقص میباشد. تعریف نخست میگوید؛ تعلیم و تربیت انتقال معلومات و مهارتها است در حالی که یک مربی و معلم مسؤول، تنها وظیفه انتقال آن را به متعلم ندارد و هرگز رسالت او محدود به این چارچوب نیست. نباید رسالت تعالیم و تربیت را خلاصه در انتقال یکسری فرمولها و معلومات بدانیم بلکه وظیفه معلم و مربی علاوه بر آنها توجه به نیازهای دیگر متربیان، مثل پرورش دادن جنبههای عقلانی، عاطفی، اجتماعی، مدنی و شرایط محیطی میباشد.
در تعریف دوم، تعلیم و تربیت را عبارت از ایجاد زمینه و محیط مساعد برای ارضای رغبتهای فرد میداند در این تعریف امیال و رغبتهای متعلم و متربی مورد توجه است و هرگز به آموزش و پرورش به عنوان یک اصل در جامعه توجه نکرده است و در واقع جامعه فدای فرد شده است و شرایط فقط برای ارضای فرد مهیا میگردد تا تمام خواستههایش فراهم شود و حال این که بزرگترین مصیبت و گرفتاریهای جامعه در طول تاریخ همین مطلب بوده و هست. اعتقاد ما بر این است که در جامعه بشری خواستههای پسندیده و پاکیزه باید ارضا شود و بقیه کنترل و یا حذف گردند. همچنین اگر تعریف سوم را مورد بررسی قرار دهیم نقصهای آن آشکار میشود، چرا که هدف تعلیم و تربیت در این عنوان، جامعه معین است و بر حسب نظریه خود عمل میکند. و کمال و سعادت متربی (فرد مورد تربیت) در جامعه از نظر دور داشته شده است.
در هر جامعه، مرحله اول آموزش شخص متعلم و پرورش استعدادهای گوناگون او مورد توجه است چون ساختن افراد سازندگی جامعه را به همراه دارد.
تفاوت تعلیم با تربیت: نکتهای که توجه به آن ضروری به نظر میآید این است که اساساً تعلیم و تربیت را نمیتوان به عنوان دو واژه مترادف تلقی نمود که از تمامی جهات در مفهوم و مدلول خود کاملا مساوی باشند یعنی این دو واژه طوری نیستند که هر کدام از آنها بر مفهومی دلالت کند که دیگری نیز به همان مفهوم دلالت را داشته باشد، بلکه این دو کلمه از لحاظی با هم مرتبط و در مواردی با هم متفاوتند. مثلاً از نظر وسعت معنا با هم تفاوت فراوان دارند چرا که تربیت دارای معنای گسترده میباشد و حال این که واژه تعلیم از حیث مفهوم، جزو وسیلهای از ابزار تربیت است.
- ۱ نظر
- ۰۴ دی ۹۲ ، ۱۶:۵۷